حرکت اعتراضی معلمان و وظایف جنبش کمونیسم کارگری
در حاشيه برکناری فرشیدی وزیر اسبق آموزش و پرورش
کاميار آزادمهر

در نزدیکی ٨ مارس سال ٨۵ و در حالیکه تمام دانشجویان و مبارزان کمونیست خود را برای برپایی اجتماعات مختلف به مناسبت روز جهانی زن آماده می کردند موجی از اعتراضات معلمان سراسر ایران را فرا گرفت! این اعتراضات با چند اعتصاب کوچک و گرد همایی در زمان ریاست جمهوری خاتمی شروع شده بود که با ضرب و شتم معلمان و وعده های دروغین خاموشی گرفت. اما عمل نکردن به آنچه قول داده شده بود و همچنین لغو برنامه یکسان سازی حقوق کارمندان دولت بهانه ای شد تا این بار تمام معلمان به شکل متحد در برابر حکومت قد علم کنند و به شکلی رادیکال خواستار حل و فصل فوری تمامی مطالباتشان بشوند! حکومت نیز که تا به حال آن ها را جدی نگرفته بود و حتی چندین تن از نمایندگان مجلس رژيم به نماینده های معلمان گفته بودند که "این ها همه گذرا است و معلم ها هرگز نمی توانند با وحدت و یکپارچگی جلوی دولت بایستند"، با دستپاچگی ابتدا با وعده و وعید به پیشواز معلم ها آمد. اما آن ها قبلاً نیز یکبار با این حربه سر فرهنگیان شیره مالیده بودند و این کار نمی توانست ثمره بخش باشد و نشد.
اعتراضات تا صبح ٨ مارس ادامه پیدا کرد و در صبح آن روز یک اجتماع گسترده از جانب معلمان در جلوی مجلس و جلوی اداره آموزش و پرورش شهرستان های دیگر برگزار شد. تنها در تهران بیش از پنج هزار معلم جلوی مجلس گرد آمدند به طوریکه خط 2 مترو کاملاً از حرکت باز ماند و نیروهای امنیتی به شکل گسترده در گوشه و کنار مجلس پخش شدند! اجتماع برگزار شد و از جانب حکومت بدون هیچ دلیل خاصی به خشونت کشیده شد. معلمان زیادی دستگیر شدند. خواستهاى معلمان هنوز متحقق نشده و مبارزه همچنان ادامه دارد! اما در این گیرو دار چه بر سر این جنبش آمد و نیروهای آزادیخواه چه نقشی بازی کردند؟
حکومت که به نفوذ عوامل سازشکار در بین معلمان به خوبی واقف بود و می دانست که راهی برای تضعيف و به شکست کشاندن این اعتراضات وجود دارد دست به کار شد و در ابتدا چند تن از نمایندگان رادیکال معلمان را به بهانه شور و مشورت در ساختمان مجلس زندانی کرد. چند تن از معلم ها نیز در این بین خود را به تریبون رسانده مشغول اجرای برنامه های فکاهی از تریبونی شدند که برای رساندن معلمان به حقشان آنجا گذاشته شده بود. شامورتی بازی گرايش اصلاح طلب که فرصت ابراز وجود پیدا کرده بود با خواندن قرآن و سپس برگزاری عزا داری و نطق چندی در مورد مقام و منزلت معلمان شروع شد و در آخر با اعتراض بسیاری از معلمین با سر دادن شعار "نیروی انتظامی تشکر تشکر!" پایان یافت. همان نیروی انتظامى که چند دقیقه بعد به جان معلمان افتاد و پاسخ تشکر را با باتوم و وسائل سرکوب داد! اما تمام این زد و بندها و تمام تلاش معلمان در آخر به چه انجامید؟ به برکناری فرشیدی؟ آیا این بود خواست معلمان؟ آیا اگر آقای فلان بیاید و آقای فلان برود تمام مشکلات معلمان رفع خواهد شد؟ آقای فرشیدی تنها به خاطر اینکه محمد را به خروس تشبیه کرده بود اخراج شد! بسیار خوب! اینکه این همه گردهمایی و بگیر و ببند نداشت. هم اکنون معلمان دیگر خوشحال هستند و هیچ مشکلی ندارند چون دیگر کسی این دو را يعنى خروس و محمد را با هم اشتباه نمی گیرد!؟ اما این نهایت حماقت است و معلمان این را به خوبی می دانند. مخصوصاً آنهایی که طی این چند روز زندانی و شکنجه شدند و یا از کار بی کار شده اند.
اما چرا جنبش معلمان به هدفش نرسید؟ چرا این نهضت رادیکال دوباره اسیر وعده های دروغین و هدف های پوچ و بیهوده شد؟ این پرسش را نباید از معلمی کرد که در آن محل جمع شد! این را باید از کسانی پرسید که در یک مبارزه سیاسی و فراگیر نقش رهبری جنبش ها را به عهده دارند یا می خواهند داشته باشند! کم نبودند معلمانی که می گفتند بس است! چقدر برای ما قرآن می خوانید اگر بخواهیم خودمان هم بلدیم! ما این جا آمده ایم تا حقمان را بگیریم نه اینکه سینه بزنیم! واقعيت اينست که گرايش راديکال و سوسياليست معلمان در اين اعتراضات نتوانست نقش رهبرى و سازمانگرى را تا به آخر در دست داشته باشد. گرايش اصلاح طلب و سازشکار که يک سرش به مشارکتى ها و دو خرداديها وصل بود مرتبا کارش کنترل اعتراضات معلمان بود و دست بالا را پيدا کرد. توده معلمان ناراضى و راديکال بودند و هنوز هستند اما رهبرى مسلط براين اعتراضات را همه جا راديکالها و سوسياليستها نتوانستند بدست بگيرند. اطلاعيه هاى حزب ما در سال گذشته دقيقا اين نکته را در لحظات اين مبارزه تبئين کرد. همزمان که مبارزات و شعارها و خواستهاى معلمان را به بهترين شکلى بازتاب ميداد، همزمان بر وظايف گرايش سوسياليست و راديکال معلمان و ضرورت دخالت وسيع تر آن تاکيد ميکرد. امروز در سالروز مبارزات پرشور معلمان بايد نقاط ضعف و قدرت آن را بشناسيم و در دور جديد مبارزات معلمان از کمبودهاى دور گذشته بدور باشيم. خواستهاى معلمان هنوز خواستهائى متحقق نشده هستند. هنوز تشکل معلمان که بتواند اين اعتراض را به نتايج درستش برساند لازم است. مبارزه براى اين خواستها ادامه دارد و در اين ميان گرايش راديکال معلمان و نیروهای کمونیسم کارگری وظايفشان را بايد پيش ببرند. نبايد گذاشت با جابجائى هائى در آموزش و پرورش معلمان را در انتظار نگه دارند. *

دیگر مقالات از کامیار آزادمهر